۱۳.۶.۸۸

ساسی مانکن و باقی ماجراها

اول . جوابیه من در دفاع از بابک ریاحی پور و طرفداری از شیخ ساسی مانکن را در سایت موسیقی ما بخوانید.

دوم . سایت کاسپینو را دیده اید؟ این سایت به همت دوستم آروین ایلبیگی راه افتاده و می کوشد که از طریق فعال کردن بعضی از نهاد های کوچک و البته مردم و بخصوص جوانان،کمبود فضاهای عمومی در شهر بندرانزلی را جبران کند.حسرت من مستند ساز و نویسنده برای زندگی فعال شهری در تک تک فیلم هایی که در این شبه جزیره ساخته ام مشخص است.در آن شهر و جشن های بیکران شبانه اش بود که دریافتم ما هر یک جزیره های سرگردانی هستیم که بدون فضاهای زنده و جمع های پرشور خواهیم مرد و خوب می دانم که عدم رابطه ما با زندگی شهری است که هنرمان را این چنین محفلی ساخته است.هر کجای ایران که هستید به این سایت سرکی بکشید و به این فکر کنید که شما چطور می توانید آدمهای شهرتان را به هم وصل کنید.

سوم. دوستان مستند ساز و مستند دوستی که مایل اند در یک فضای پاتوق مانند ، درباره سینمای مستند بنویسند و بخوانند به من ای میل بزنند و اعلام آمادگی کنند.بخصوص روی صحبتم با علاقه مندانی است که در شهرستان ها هستند. بزودی درباره این پاتوق بیشتر خواهم نوشت.

11 نظرات:

Unknown گفت...

من واقعاً از خوندن اين مطلب ستايش آميز درباره موسيقي ساسي مانكن مبهوت و عصبي شدم. اين تلقي كه بازنمايي روحيه بي اعتنا و دم غنيمت شمار جووناي دهه شصتي در قالب انبوهي الفاظ بي سر و ته به خودي خود مي تونه مايه فضيلت و سربلندي باشه، براي من غير قابل دركه. چنگ زدن به اسطوره پست مدرنيستي در هم شكستن مرزهاي موسيقي والا و پست مي تونه به همچين نتايج وخيمي هم منجر بشه. من البته به هيچ وجه طرفدار "موسيقي كپك زده" اي كه پيرمرداي "موسيقي شناس" دانشگاهي اسم اصيل روش گذاشتن نيستم. ولي معتقدم تنوع حساسيت زيبايي شناختي نمي تونه دليل متقاعد كننده اي براي هم نشيني سرگيجه آور بونو و ساسي مانكن باشه.

Unknown گفت...

من واقعاً از خوندن اين مطلب ستايش آميز درباره موسيقي ساسي مانكن مبهوت و عصبي شدم. اين تلقي كه بازنمايي روحيه بي اعتنا و دم غنيمت شمار جووناي دهه شصتي در قالب انبوهي الفاظ بي سر و ته به خودي خود مي تونه مايه فضيلت و سربلندي باشه، براي من غير قابل دركه. چنگ زدن به اسطوره پست مدرنيستي در هم شكستن مرزهاي موسيقي والا و پست مي تونه به همچين نتايج وخيمي هم منجر بشه. من البته به هيچ وجه طرفدار "موسيقي كپك زده" اي كه پيرمرداي "موسيقي شناس" دانشگاهي اسم اصيل روش گذاشتن نيستم. ولي معتقدم تنوع حساسيت زيبايي شناختي نمي تونه دليل متقاعد كننده اي براي هم نشيني سرگيجه آور بونو و ساسي مانكن باشه.

reza bahrami گفت...

فرزین عزیز ممنون از نظرت اما راستش رو بخواهی اگر تنوع سلیقه و مرزهای محو و مبهم پست مدرنیستی دلایل خوبی نیستند آیا ارزش گذاری اخلاقی سیستم ارزش گذاری درستی محسوب می شه؟و من اصلا الفاظ موسیقی ساسی مانکن رو بی محتوا نمی بینم و توی همون مقاله هم توضیح دادم که این یک نوع شگرد بسیار عالی برای فرار از همه ی چیزهای دلسرد کننده دنیای ماست.
باید این پدیده رو دید.

مانی گفت...

من شخصا زیاد با همه آهنگاش حال نمی کنم اما این خودخواهی آدمی امثال ماهاست که فکر کنیم همه دنیا باید به بونو و امثالش سجده کنند بیایم فضارو برای آدمهایی مثل ساسی مانکن آزاد بزاریم تا اونها هم بتونند با زبان خودشون اعتراض نسلشونو بیان کنند
بقول ساسی بالا بالا ششو هشتیاش بیان وسط سریع اگه اینو دوست نداری بریم تو فاز بندری

مدرس گفت...

ماجراهای ساسی مانکن را هم دنبال کردم، که خود جای نظرات بسیاری دارد.

به چند دلیل با شما موافقم آقای بهرامی نژاد. این همه واکنش های مغرضانه علیه واقعیتی بس بارز نشان دهنده ی حساس بودن این مطالب است.
این که کسی می آید و می گوید که ساسی مانکن صدای نسل جوان امروز است و عده ی دیگری خود را به در و دیوار می زنند. نشان دهنده ای تاریخ انقضای نمایش فریبنده ای است که این آقایان از موسیقی سالها جلوه داده اند و موسیقی زیر زمینی این روزها کابوسشان شده.

باقی دلایل را برایتان email می کنم.

ایمان.ر گفت...

من اعتقاد دارم هنر ارتباط بی واسطه با مخاطبش برقرار می کنه و موسیفی که هنریه بدون نیاز به ترجمه قدرت بسیار زیادی برای برقراریه ارتباطش با مخاطب داره من از موسیقی ساسی مانکن خوشم نمیاد ولی حتما دلیلی داره که با انبوه مردم ارتباط برقرار می کنه این بحث ساسی مانکن شاید تلنگوری باشه واسه ما که فکر کنیم این موسیقی هویت داری که ازش دم میزنیم چیزی رو از دست داده موسیقی ساسی مانکن بدست اورده

سجاد عباسی گفت...

سلام .مطلب بسیار جالبی بود و بسیار باهاش موافقم . من اعلام آمادگی میکنم

رضا پ گفت...

در مورد پست قبلي
از سايت كودا.اف ام مردد بودم كه دانلود كنم اين آلبوم آخر را يا نه، كه نوشته شما را ديدم و حيف كه زودتر آن را گوش نداده بودم. در دوران بسيار بدي، گزيده اي از كارهاي دهه نود u2 را گوش دادم كه خيلي چسبيد، حتي ريميكس ها خوب بودند. كلا پر حجم ولي نه آزار دهنده.از اين آلبوم كه شما اشاره كرديد هم قطعه ي Magnificent را خيلي خوشم آمد. راحت و روان و همان چيزي را دارد كه موسيقي هاي به اصطلاح شاد ندارند يعني شادي واميد.با آن اصوات نو و گوش نواز كه اشاره كرديد

فرید صلواتی گفت...

اینبار نمی خواهم بخوانی مرا ، فقط می خواهم گوشم کنی

میثم کشاورز گفت...

سلام آقای بهرامی...
جا داره حالا یه تحلیلی، مطلبی ، صحبتی چیزی در مورد آخرین آلبوم نامجو "اوی" یا "آخ" داشته باشی!
مخصوصا چند تا از ترکاش!
;)
موفق باشی

نیما حسندخت گفت...

سلام
فضای این روزهای ما بی صبرانه درانتظار جمع شدن هر چه زودتر اهالی مستند در کنار هم است. فارغ از نگاه های یکسویه نگر دولتی و جشنواره یی و تنگ نظری ها. حتا اگر تنها هدف این جمع شدن دیدن فیلم ها و سخن گفتن درباره ی آنها باشد. لطفن شتاب کنید.

نیما حسندخت - لاهیجان