نگاهی به مستند روزهای بی تقویم
مهرداد اسکویی پس از سالها تجربه و مداومت در ساخت فیلمهای مستندش اثری خلق کرده که ما را دعوت به دیدن ، بی هیچ قضاوتی می کند . فیلم در یک کانون اصلاح تربیت می گذرد و در میان بچه های خلافکار و معتادی که در انتظار پاک شدن و آزادی به سر می برند ، چند شخصیت را بیشتر و بهتر از دیگران دیده است. نمی دانم مدت تحقیق فیلم و یافتن و نزدیک شدن به شخصیتهای آن چقدر زمان برده است اما فیلمساز توانسته به لحظات دردناک و شخصی ای از زندگی این مردهای کوچک نزدیک شود که تماشایش همزمان طعم درد و امید و هراس برایتان به ارمغان می آورد .
هنر اسکویی در این فیلم دخالت نکردن و یا کمتر دخالت داشتن در موقعیتهاست . در لحظات مصاحبه با کودکان سوالهای ساده ای همچون : اگر خودت یه بچه داشتی چطور بزرگش می کردی ؟ و یا چرا بیشتر از بقیه بچه ها می خوابی ؟ جوابهای ساده اما معنا داری به دنبال دارند که شخصیت پردازی کودکان را پررنگ می کند . فیلم به درستی به دنبال زندگی بیرونی و یا حتی علل دستگیری و یا نوع دقیق جرم کودکان نیست و به جای اینها فضایی از زندگی بی پناه و شکننده آنان می سازد که ما را بیشتر از گذشته و حال این مجرمان کوچک ، درگیر آینده نامعلوم اما محتومی می کند که بعد از دیدن فیلم نیز با شماست .
نقطه قدرت اصلی فیلم ، چیدن یک ساختار موثر است که شخصیتها و داستانهای تنهایی شان را به موازات هم و در دل یکدیگر تنیده است . و باید از کار خوب لقمان خالدی ، تدوینگر فیلم یاد کرد که تدوینش کمک موثری به چیدمان داستانکهای موازی فیلم داشته است . با تشکر از تمامی تدوینگرانی که کار بد کارگردانهای نابلد را روی میزهایشان وصله پینه می کنند ، اجازه دهید بگویم که تدوینگر مستند خوب کم داریم . تدوینگری که تنها به لحظه درست کاتهایش نیاندیشد و ارزش یک پلان را نسبت به دیگر پلانهای فیلم و نسبت به محتوی فیلم درک کند . لقمان خالدی را این چنین یافتم و امیدوارم او در کنار فیلمسازی اش ، تدوینگر حرفه ای این سینما باقی بماند . سکوتهای این فیلم مدیون درک درست و همکاری پا به پای کارگردان و تدوینگر فیلم است .
و اشکان اشکانی تصویر بردار جوان و پرکاری که پیشتر در فیلمهای کوتاه تجربه داشته ، تصاویری زنده را که اغلب شکاری و بداهه اند ، از زندگی رخوتناک این کودکان به فیلم بخشیده . تصاویر فیلم در راستای نگاه اسکویی ساده اند و خود را به رخ نمی کشند . بدون نورها و یا حرکتها ی اضافی . این تیم را فرشید فرجی که مدتهاست با اسکویی همکاری دارد کامل می سازد . او از معدود صدابردارانی است که ذهنیت کار در سینمای مستند را به درستی می شناسد و صداهای مخملی اش برای همه ما غنیمتی است .
امیدوارم تلوزیون ایران قدر و قدرت چنین فیلمهایی را بداند که با سرمایه شخصی کارگردانانش ساخته می شود. چرا که چنین مستند های اجتماعی وقتی کارکرد درستی دارند که برای مخاطبین گسترده پخش شوند و به گمانم رغابت با همکاران و جایزه گرفتن در داخل یا خارج از این جزیره ، قصد اصلی کارگردانش را بر آورده نخواهد کرد. سینمای مستند ما دچار جمود و توهم مالیخولیایی خاصی است که گریبان تک تک ما را خواهد گرفت اگر که در جاده درست نمایش و نقد فیلمهایمان نیفتیم .
هنر اسکویی در این فیلم دخالت نکردن و یا کمتر دخالت داشتن در موقعیتهاست . در لحظات مصاحبه با کودکان سوالهای ساده ای همچون : اگر خودت یه بچه داشتی چطور بزرگش می کردی ؟ و یا چرا بیشتر از بقیه بچه ها می خوابی ؟ جوابهای ساده اما معنا داری به دنبال دارند که شخصیت پردازی کودکان را پررنگ می کند . فیلم به درستی به دنبال زندگی بیرونی و یا حتی علل دستگیری و یا نوع دقیق جرم کودکان نیست و به جای اینها فضایی از زندگی بی پناه و شکننده آنان می سازد که ما را بیشتر از گذشته و حال این مجرمان کوچک ، درگیر آینده نامعلوم اما محتومی می کند که بعد از دیدن فیلم نیز با شماست .
نقطه قدرت اصلی فیلم ، چیدن یک ساختار موثر است که شخصیتها و داستانهای تنهایی شان را به موازات هم و در دل یکدیگر تنیده است . و باید از کار خوب لقمان خالدی ، تدوینگر فیلم یاد کرد که تدوینش کمک موثری به چیدمان داستانکهای موازی فیلم داشته است . با تشکر از تمامی تدوینگرانی که کار بد کارگردانهای نابلد را روی میزهایشان وصله پینه می کنند ، اجازه دهید بگویم که تدوینگر مستند خوب کم داریم . تدوینگری که تنها به لحظه درست کاتهایش نیاندیشد و ارزش یک پلان را نسبت به دیگر پلانهای فیلم و نسبت به محتوی فیلم درک کند . لقمان خالدی را این چنین یافتم و امیدوارم او در کنار فیلمسازی اش ، تدوینگر حرفه ای این سینما باقی بماند . سکوتهای این فیلم مدیون درک درست و همکاری پا به پای کارگردان و تدوینگر فیلم است .
و اشکان اشکانی تصویر بردار جوان و پرکاری که پیشتر در فیلمهای کوتاه تجربه داشته ، تصاویری زنده را که اغلب شکاری و بداهه اند ، از زندگی رخوتناک این کودکان به فیلم بخشیده . تصاویر فیلم در راستای نگاه اسکویی ساده اند و خود را به رخ نمی کشند . بدون نورها و یا حرکتها ی اضافی . این تیم را فرشید فرجی که مدتهاست با اسکویی همکاری دارد کامل می سازد . او از معدود صدابردارانی است که ذهنیت کار در سینمای مستند را به درستی می شناسد و صداهای مخملی اش برای همه ما غنیمتی است .
امیدوارم تلوزیون ایران قدر و قدرت چنین فیلمهایی را بداند که با سرمایه شخصی کارگردانانش ساخته می شود. چرا که چنین مستند های اجتماعی وقتی کارکرد درستی دارند که برای مخاطبین گسترده پخش شوند و به گمانم رغابت با همکاران و جایزه گرفتن در داخل یا خارج از این جزیره ، قصد اصلی کارگردانش را بر آورده نخواهد کرد. سینمای مستند ما دچار جمود و توهم مالیخولیایی خاصی است که گریبان تک تک ما را خواهد گرفت اگر که در جاده درست نمایش و نقد فیلمهایمان نیفتیم .
بهمن هشتاد و شش