۲۷.۲.۸۸

فیلمهای ما ، فیلمهای آنها

یک فیلمساز جدی آسیایی چه طور کاراکتری دارد؟آیا مدام با چمدانی در دست از این کشور به آن کشور در حال سفر برای جوایز متعددی است که به فیلم های اش تعلق گرفته اند؟و یا با محافظه کاری در حال پس دادن مصاحبه ای است که در آن برای هزارمین بار از او پرسیده می شود نظر شما درباره محدودیت زنان تان چیست؟آیا او تنها فیلمسازی غریزی است که از خوب یا بد ماجرا به این لوکیشن پر تب و تاب و توریستی پرتاب شده است؟و یا هنرمندی است که بیش از هر چیز با این تناقض روبروست که پیش از آنکه فیلمساز باشد باید با فیلم هایش فریادرس مردم اش باشد؟

یک بار دیگر یک کتاب به کمک سینما می آید تا پرسش هایی از این دست را جواب گوید.کتاب «فیلمهای ما،فیلمهای آنها» موفق می شود بسیار پیش تر از این ها برود و پرتره پیچیده و عمیقی از یکی از بزرگترین فیلمسازان آسیایی قرن بیستم ارائه دهد.این کتاب که مجموعه ای از مقالات ساتیا جیت رای است،شرح پرشور و روشنگرانه اوست از هر آنچه در صنعت سینمای بنگال با آن پنجه در افکنده و نیز شناخت متفاوت و عمیقش از سینمای جهان و مکتب های متنوع اش را در بر می گیرد .گرچه جیت رای در مقدمه ابتدایی کتابش می نویسد که فیلمسازان همواره با موقعیتی متناقض در نوشتن درباره آثارشان روبرو بوده اند و کم سخنی آنان را مربوط به رمز و رازی می داند که فیلمسازان تمایل دارند به وسیله آن عزت نفس شان را حفظ نمایند،اما خودش در این کتاب با سادگی ای مثال زدنی و نگاهی ژرف و چند جانبه،صنعت سینمای کشورش و بن بست ها و راه های نجاتش را در یادداشت هایی موجز و بیانگر ترسیم می کند.در پس این یادداشت های واقع گرایانه می توان فیلمسازی را یافت که با حرف زدن درباره دیگران به شکلی ظریف پرتره خودش را کامل می سازد.فیلمسازی که دل در گروی یافتن سینمای خاص و بومی کشورش دارد و می کوشد با شناخت محدودیت ها و دوری از کلیشه های آمریکایی به سینمایی ساده و مردمی برسد که می داند معمولا دور از دسترس است.

محمد شهبا مدرس و مترجم دانا و خوش ذوق این کتاب،در مقدمه کوتاهی که بر آن نوشته به درستی توضیح می دهد که شرح ساتیا جیت رای از صنعت سینمای بنگال در دهه 1950 با وضعیت کنونی فیلمسازی در ایران همانندی دارد.در قسمت اول کتاب با عنوان «سینمای ما» آن گونه از مشکلاتی را می یابید که طیف عمده ای از فیلمسازان مان با آن درگیرند.از مشکلات فنی گرفته تا وحدتی در تعریف ترکیبی سرگیجه آور تحت عنوان "سینمای ملی".از زاویه ای دیگر،آن چیزی که به گمانم برای سینمای اکنون ما اهمیت ویژه ای دارد در مقاله «مشکلات فیلمساز بنگالی» رخ می نماید.جایی که او با تشریح اوضاع عمومی سینمای بنگال به این می پردازد که در سینمای مبتذل زمانه اش «فیلمساز جدی تجاری» بودن تا چه اندازه سخت بوده است و این کار را از فیلمسازی هنری و جشنواره ای برتر می شمارد و گرچه معترف است که جشنواره های اروپایی بهنگام به کمکش رسیده اند اما به گفته خودش:«این نباید به معنی پااندازی ما برای عشق کاذب آنها به مناظر ناآشنا باشد».

این دیدگاه جیت رای در رسیدن به سینمایی مردم پسند و آن نوع از واقع نگری اش که با توجه به محدودیت های مالی و فنی در پی رسیدن به نوعی سینمای اجتماعی عمیق است که رنگ و بوی خاص کشورش را داشته باشد،می تواند برای نسل جدید سینماگران ایرانی بسیار خواندنی باشد و تعریف های واقعی تر و ملموس تری را از "سینمای ملی" باعث شود.بعد از خواندن این کتاب،جای خالی چنین نوشته هایی از بهترین فیلمسازان مان باز خودش را نشان می دهد و طرح این سوال که چرا ما کمتر به مسیر آمده مان نگاهی می اندازیم؟ این یادداشت را با یکی از پاراگراف های منتخب ام از این کتاب به پایان می برم که به نوعی چکیده تفکر سینمایی رای است:«فیلم متوسط آمریکایی الگوی بدی است،دست کم به این دلیل که شیوه ای از زندگی را نشان می دهد که هیچ قرابتی با زندگی ما ندارد.از این گذشته آن خبرگی فنی که در فیلم های آمریکایی دیده می شود در شرایط موجود کشور هند دست نیافتنی است.آنچه سینمای هند امروزه نیاز دارد،نه زرق و برق بلکه تخیل بیشتر و استحکام افزونتر و درک درست از محدودیتهای رسانه است».
یادداشت های روزنامه اعتماد ملی . چهار

2 نظرات:

ایمان.الف.خلیفه گفت...

تا حالا کسی تونسته با سه جمله کاری کنه که عق بزنی؟ اینو بخون: بهمن قبادی در گفتگو با آسوشیتدپرس
-برنامه ی بعدی شما چیست؟
- نمی دانم. کتاب می نویسم. موسیقی می سازم یا به روستای دورافتاده مان می روم و با رکسانا صابری زندگی می کنم!!!!

ایمان.الف.خلیفه گفت...

آقا پست های تازه کو؟ مقاله های تازه؟ (امروز با فرزین رفتیم فشم. کلی یادتو کردیم)