یادداشت پیش رو از آن پیروز کلانتری است.من آن را برایش در وبلاگ شخصی ام منتشر می کنم زیرا معتقدم دیگر نباید منتظر رسانه هایی باشیم که به قیمت ماندن، به هر مصالحه ای تن می دهند. این موقعیت به ما مستندسازان نیز گوشزد می کند که چرا بیش از پیش نیازمندیم تریبون مستقل خودمان را بنا کنیم.
آن نوشته ...... و امروز ما
پیروز کلانتری
مطلبي را كه در ادامۀ اين يادداشت ميخوانيد، حدود يك ماه بعد از
بيانيۀ مستندسازان و در وضعيتي كه عكس العملهاي مركز گسترش و جهت دادن خودساخته و غير واقعي آن به بيانيه، حرف و پيام اصلي مستندسازان معترض را مخدوش ميكرد، براي تأكيد بر آنچه حرف و نظر اصلي بيانيه بود، نوشتم. آن را به روزنامۀ "اعتماد" دادم و دو سه روز بعد پيگيرش شدم و شنيدم كه از صفحه بيرون آورده شده است. چند روز پيشتر از آن هم در موقعيتي شبيه اين وضعيت، از سايت "ايسنا" خبر آمده بود كه به آنها گفته شده چيزي در بارۀ بيانيه چاپ نكنند. اين عكسالعملها خود دقيقا" بيانگر وجود همان فضاي بسته اي بود كه گريبان كار و حرفۀ مستندسازان را هم گرفته بود و از طريق بيانيه اعتراض خود را به آن اعلام كردند : آفتاب آمد دليل آفتاب.
از روزهاي قلمي شدن اين نوشته تا روزهاي اخير كه دوباره بعضي از امضا كننده هاي بيانيه، اينجا و آنجا و باز هم به دور از تريبونهاي رسمي حرفهايشان را مطرح ميكنند، عملي از مستندسازان معترض ديده نشد، اما چه بسيار عكس العمل از مركز گسترش و مخالفان بيانيه در برابر آن 10 – 15 خط، نوشته و منتشر شد و منعي هم بر انتشار آن همه وجود نداشت. در اين ميان روزنامۀ "اعتماد" هم كه متن مرا چاپ نكرده بود، متني دو برابر آن را در يك صفحۀ تمام و در مذمت كار مستندسازان معترض چاپ كرد كه نويسندۀ مقاله پيرو رسم منفور جاري، به شكار دو سه نامي پرداخت ( دو سه نام از 136 نام ) كه از كردۀ خود پشيمان بودند و اين حد جرأت و جسارت نداشتند كه تغيير نظر خود را مستقل و آشكار و دور از بازي خوردن در اين فضاي نادم ساز بيان كنند.
مخالفان بيانيه كمي انصاف داشته باشند، كلاهشان را قاضي كنند و به تفاوت موقعيت مستندسازان معترض و تريبون هاي آنان در اين روزها و تريبون هايي كه همين روزها خود آنها براي طرح نظراتشان به آن دسترسي دارند، توجه كنند؛ و در همين حال به موضوع اصلي مورد اعتراض مستندسازان معترض هم نظر دوبارهاي بيندازند.روشن شد كه دعواي ما بر سر چيست ؟!
مسير را منحرف نكنيد !
چندي پيش جمعي از مستند سازان سينماي ايران در واكنش به محدوديتهاي فراوان فيلمسازي از وضعيت كنوني جامعه، بيانيه اي دادند. نميدانم چرا مركز گسترش سينماي مستند و تجربي اين چنين حساس شد، بهنادرست خود را مخاطب اصلي بيانيه فرض كرد و به واكنشهايي شبهه زا روي آورد. يك سايت و چند مستند ساز ديگر هم همين روال را پيش گرفتند و نظر و هدف بيانيه را به سمت و سويي ديگر منحرف كردند. آن چه ميخوانيد صرفا" حرفهاي يك مستند ساز امضا كنندۀ آن بيانيه است و نه بيش از اين.
جمعي از مستند سازان سينماي ايران، در شرايطي كه هر روز بيش از ديروز امكان ثبت تصويري اين دوران پر فشار و پيچيدۀ تاريخ سرزمين ما از آنها گرفته ميشود، برگزاري جشنوارۀ فيلم مستند "سينما حقيقت" امسال را كه هيچ فريم تصويري از اين دوران را به نمايش نخواهد گذاشت و از هم الآن قرار بر حذف نام و نشان و تصوير شرايط كنوني جامعه در آن است، نابهجا و ناخوشايند ميدانند و تصميم به شركت نكردن در اين جشنواره و اعلان عمومي آن ميگيرند. بيانيۀ چندي پيش اين جمع، برآمد اين وضعيت و اين احساس است.
در اين شرايط مركز گسترش، بهعنوان برگزار كنندۀ اين جشنواره، يا با نظر و احساس اين جمع همراه است يا نيست. اگر هست و دست خود را هم در سياستگذاري و اعمال حذف و سانسور وضعيت كنوني جامعه از جشنوارۀ اين دوره بسته ميبيند، انتظار اين است كه اگر قادر به اعلام نظر در بارۀ عدم مسئوليت حود در برابر اين وضعيت پر فشار نيست، لااقل در برابر حركت جمع مستند سازان امضا كنندۀ بيانيه سكوت كند؛ و اگر با نظر و عمل آنها موافق و همراه نيست، به اصل مطلب بيانيه كه واكنش در برابر محدوديت هاي خاص اين دوران است بپردازد، اختلاف نظر خود را با آن پيش رو بگذارد و به فرضيات و موضعگيري هاي دور از هدف و مسير بيانيه دل مشغول نكند. اعلام نظر شتابزده و دو نوبتي آقاي فرخندهكيش در برابر بيانيه با بي توجهي كامل به مسئلۀ اصلي بيانيه (وضعيت سخت و ممنوعيت بار كنوني) همراه بود و در عوض، مركز گسترش و جشنواره را اصل و هدف اين بيانيه فرض ميكرد (آنچه بيانيه بهروشني از آن اجتناب ميكند). اين رويكرد جز منحرف كردن هدف و نظر جمع مستند ساز امضا كنندۀ بيانيه چه حاصلي در بر دارد؟
پس از انتشار بيانيه، آقاي فرخندهكيش در صحبت اول خود گفته است فيلمسازان مسئلۀ ديگري داشتهاند و مجبور شدهاند براي بيان آن، جشنواره را هدف قرار دهند، و اضافه كردهاند كه كار آنان كوچكترين خدشهاي به مسير برگزاري جشنوارۀ امسال وارد نخواهد كرد. در صحبت دومشان هم از مستند سازان خواسته است مسائلشان را در خانوادۀ سينماي مستند مطرح كنند و نه بيرون از آن. تحريم جشنوارۀ "سينما حقيقت" صرفا" بهانۀ مستند سازان براي بيان اعتراضشان به شرايط كنوني نبوده و شركت در جشنوارهاي كه اين شرايط را از لحظه لحظۀ خود حذف ميكند، براي جمع امضا كنندۀ بيانيه تلخ و ناخوشايند بوده است. ضمنا" در وضعيتي كه برنامه هاي سياستگذاران و عاملان فشارهاي سياسي و اجتماعي اين دوران، گسترده و آشكار در جامعه به عمل در ميآيد و در تريبونهاي انحصاري و پر مخاطب تلويزيون و راديو تبليغ ميشود، درخواست طرح مسائل مستند سازان در جمع كوچك خانوادۀ سينماي مستند چه معنايي دارد ؟ به راستي، واقعيت شرايط كنوني تحميل شده بر مستند سازان بر مديران مركز گسترش پوشيده است ؟ اگر چنين است كه واي به حال مركز، و اگر چنين نيست، چرا مركز خطي و كلامي در اين باره اعلام نظر نميكند و حتي پس از اعلام نظر مستند سازان، دستپاچه و سياستبازانه در پي محدود كردن دايرۀ طرح مشكلات و مسائل آنان است ؟
در شرايطي كه قوۀ قضاييه و وزارت اطلاعات كشور در حاشيۀ سياستها و برنامه هاي تحميل شده بر جامعه قرار داده ميشوند، عدم مسئوليت مركز گسترش در محدوديت هاي گريبانگير امروز مستند سازان روشن و آشكار است، اما اين انتظار هم هست كه مديران مركز در برابر واكنش مستند سازان به اين محدوديت ها و فشارها خويشتندار باشند و با اعلام نظرهاي شبهه زا، مسير عمل و تأثير بيانيه اي حرفه اي، ساده و شفاف را به انحراف نكشانند.
مرتبط